حائری در ادامه این نشست با اشاره به جایگاه آژانسهای ادبی در ایران بیان
کرد: فعالیت آژانسهای ادبی در ایران بیشتر شبیه به یک توهم است، چراکه
جایگاه آنها مشخص نیست. ثبت آژانسهای ادبی از نظر ثبت نیز با مسائل
مختلفی مواجه هستند؛ علاوهبراین با توجه به مساله کپیرایت در ایران،
همکاری ناشران با آژانسهای ادبی را دچار اختلال میکند.
وی افزود: ارتباط آژانسهای ادبی، منحصر به ناشرانی است که خود را مم به
رعایت قانون کپیرایت میدانند. مقایسه میزان خرید و فروش رای در ایران با
سایر کشورها قابل مقایسه نیست چراکه هنوز به قانون کپیرایت نپیوستهایم.
دیپلماسی فرهنگی زمانی توسعه پیدا میکند که تبادلات فرهنگی دو طرفه باشد.
حائری ادامه داد: رعایت قانون کپیریات موجب افزایش رغبت ناشران خارجی برای
همکاری با ناشران ایرانی خواهد شد. تحریمها و مشکلات انتقال پول ناشی از
تحریمها نیز مزید بر علت شده است.
مدیر آژانس ادبی کیا با تاکید بر نقش رایزنیهای فرهنگی بر تقویت ارتباط
فرهنگی گفت: درحالیکه رایزنیهای فرهنگی در کشورها دیگر زمینههای
تقویت ارتباط ناشران کشورها خود با دیگر ناشران را ایجاد میکنند،
رایزنیهای فرهنگی ایران در کشورهای مختلف در این زمینه چندان قوی عمل
نمیکنند درحالیکه این نهادها میتوانند در زمینه انتقال ارز و یا ریال
بین ناشران ایرانی و خارجی موثر باشند.
در ادامه این نشست لاله زارع، از نویسندگان جوان کشور ابتدا به تحلیل
ویژگیهای روانی یکی از شخصیتهای مهم این رمان پرداخت، که دستمایه بسیاری
از جنایینویسان برای روایت رمانی جنایی میشود. او با ذکر دلایل مهمی که
باعث خلق یک قاتل زنجیرهای در واقعیت میشود گفت: رمان برزخ بیگناهان از
این منظر نشان میدهد که نویسندهاش به درستی قاتلان زنجیرهای را میشناسد
و در روایت وجوه تاریک آنها در رمانش دچار اشتباهات فاحش نشده است.
نویسنده رمان جنایی «جمجمه جوان» در ادامه به بازنمایی قاتلان زنجیرهای در
آثار ادبی و سینمایی اشاره کرد و توضیح داد: در آثار اولیهای که در
ادبیات و سینما درباره چنین شخصیتهایی خلق شدهاند، وجوه روانشناختی برای
روایت این شخصیتها در اولویت قرار گرفتهاند، اما اینطور به نظر میرسد
که خالقان این آثار هم خود چندان با یک قاتل زنجیرهای مانوس نیستند و
روایتها ناپختهاند.
وی برای مثال به بازنمایی یک قاتل زنجیرهای در فیلم سایکو هیچکاک اشاره
کرد که تشریح علتهای رفتاری شخصیت اصلی آن چندان با عمل داستانی همراه
نیست و در ادامه افزود: در دوره بعدی قاتلان زنجیرهای در آثار هنری به
مثابه شخصیتهای پیچیده و بعضا هنرمند معرفی میشوند و قتل عملی هنرمندانه
معرفی میشود. به عنوان مثال رمان سکوت برهها و فیلم عطر از این دستهاند،
ولی در نهایت دوباره وجوه روانشناختی قاتلان زنجیرهای دستمایه اصلی
جنایینویسان برای روایت قرار میگیرند؛ با این تفاوت که نویسندگان نسل
جدید سعی دارند با عمل داستانی شخصیت این عده را برای مخاطب روایت کنند.
"خوب،" دامبلدور در نهایت گفت: "همینطور است. ما کسب و کار نداریم اینجا بمانیم ما نیز ممکن است به پیروی از جشن ها برسیم. "
"آره، گفت:" هاگرید در صدای بسیار گنگ و مبهم است، "من می خواهم بهترین این دوچرخه به دور است. G'night، پروفسور مک گونگال - پروفسور دامبلدور، آقا "
پاک کردن چشم خود را بر روی جریان آستین کت خود، هاگرید خود را بر روی موتور سیکلت چرخش و لگد موتور به زندگی؛ با سر و صدا در هوا افزایش یافته و به شب.
"من باید شما به زودی ببینید، من انتظار دارم، پروفسور مک گونگال، گفت:" دامبلدور، تکان به او. پروفسور مک گونگال در پاسخ پاسخ خود را گرفت.
دامبلدور تبدیل شد و به خیابان رفت. در گوشه او متوقف شد و خارج از نقره قرار گرفت. او یک بار دیگر آن را کلیک کرد و او را به لامپ خیابان خود بازگرداند. او فقط می توانست بسته بندی پتو را در مرحله چهارم ببیند.
"موفق باشید، هری،" او زمزمه کرد. او در پاشنه خود و با صدای فش فش از عبای خود او رفته بود تبدیل شده است.
نسیم ژولیده هجز شسته و رفته از پریوت درایو، که دراز سکوت و مرتب زیر آسمان تیره، بار بسیار شما انتظار می رود کارهای شگفت آور اتفاق می افتد. هری پاتر بیش از نورد در داخل پتو خود را بدون بیدار شدن از خواب. یک دست کوچک در نامه در کنار او بسته شد و او در خواب، دانستن او که چه ویژه، نمی دانستند او چه معروف، نمی دانستند او را در زمان چند ساعت توسط از خواب بیدار شده فریاد خانم دورسلی را به عنوان او در را باز کرد جلو برای قرار دادن بطری های شیر، و نه او که صرف چند هفته آینده بودن prodded و باریکش توسط پسر عموی خود دادلی. . او می تواند در این لحظه بسیار knowthat نیست، دیدار مردم در مخفی در سراسر کشور تا برگزاری عینک خود را و گفت: در صدای سکوت: "برای هری پاتر - پسری که زندگی می کردند"
درباره این سایت